وبــلــاگ دبــســــتــان هــوشــمــنــد | ||
بنیانگزار فقید جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی ( ره) فرموده اند( نقل به مضمون) که شرکت در انتخابات یک تکلیف الهی است. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نیز بارها بر لزوم شرکت گسترده در انتخابات و تشویق مردم به حضور در پای صندوقهای رای تاکید کرده و مشارکت حد اکثری مردم را خواستار شده اند. شرکت در انتخابات البته از منظر دینی یک تکلیف الهی است و همانطور که امام خمینی ( ره ) فرموده اند، حفظ جمهوری اسلامی از اهم واجبات است. حضور مردم در انتخابات را علاوه بر منظر دینی ، میتوان از منظر ملی نیز مورد توجه قرار داد. از این منظر شرکت در انتخابات را میتوان هم یک "وظیفه ملی" قلمداد کرد و هم در عین حال یک "حق" برای مردم و اتباع جمهوری اسلامی ایران محسوب نمود.
از دیدگاه نخست چه بعنوان وظیفه دینی برای مسلمانان و چه بعنوان وظیفه ملی برای همه اتباع ایران ( اعم از مسلمانان – ملتزم و غیر ملتزم- و اقلیتهای دینی ) تکلیف کاملا روشن است و عدم حضور در پای صندوقهای رای، عدول از وظیفه و نوعی اهمال در انجام وظیفه دینی و ملی بوده و از هر دو منظر دینی و ملی مذموم و ناپسند است زیرا پشت پا زدن به وظیفه شهروندی است که در هیچ کجای دنیا پسندیده نیست. جالب است بدانیم که در برخی کشورهای دموکراتیک، ازجمله برخی کشورهای پیشرفته و اروپایی، عدم حضور شهروندان واجد شرایط در پای صندوقهای رای، قانونا جرم محسوب شده و مشمول جریمه نقدی یا دیگر محرومیتهای مدنی است! زیرا طبق این دیدگاه، شرکت در انتخابات یک وظیفه شهروندی است و کسی که در انجام این وظیفه اهمال و کوتاهی کند باید مجازات شده و جریمه بپردازد. تصور کنید اگر روزی در کشور ما چنین قانونی وضع شود ، چه اعتراضات و سروصداهایی که نمیشود! یا چه سوء استفاده ها که توسط برخی غرض ورزان داخلی یا معاندین خارجی که از مسائلی چون حقوق بشر و آزادیهای فردی و اجتماعی استفاده ابزاری می کنند را در پی نخواهد داشت!؟ حال اگر به موضوع از دید "حق" و نه تکلیف نگاه کنیم، بازهم جالب توجه خواهد بود زیرا در این صورت رای دادن به جای "وظیفه مردم" که ممکن است نوعی بدهکاری به حاکمیت محسوب شود، " حق مردم " به حساب خواهد آمد که نوعی طلبکاری مردم از حاکمیت را تداعی می نماید. حقی که طبعا صاحب آن ، یعنی مردم ( رای دهندگان) محق هستند از این حق که مال خودشان است، استفاده کنند یا از آن عدول نموده و رضایتمندانه از آن چشم پوشی نمایند. در این دیدگاه رای دادن و شرکت در انتخابات یک حق است و نه وظیفه و لذا هر کس حق دارد که از این حق خود استفاده کند یا از آن صرف نظر نماید، بدون اینکه بدهکار یا پاسخگوی کسی باشد. طبعا کسی که پای صندوق می آید و از این حق استفاده می کند از نظر هر دو دیدگاه فوق برنده است زیرا هم به وظیفه اش( چه دینی و چه ملی ) عمل کرده و هم از حق خود استفاده نموده و از آن صرف نظر نکرده است. البته اگر کسی از حق خود استفاده نکرد، در این دیدگاه به ظاهر کار ناپسندی نکرده است اما طبیعی است که نمی تواند بعدا در این خصوص ادعایی داشته باشد یا اعتراض نماید چرا که بصورت خودخواسته از حق خود صرف نظر کرده یا در احقاق آن کوتاهی نموده و جدیت به خرج نداده است! در اهمیت جایگاه مجلس همین بس که امام ( ره) می فرماید مجلس در راس همه امور است . البته که چنین است زیرا سامان امور بر مدار قانون است و قانون را نیز مجلس وضع می کند. تمام امور اجرایی کشور، حتی آئین نامه های اجرایی، بخشنامه ها، دستور العملها و ... مبتنی و بر اساس قوانینی است که در مجلس وضع میشوند و مصوبات هیات دولت نیز باید مطابق قوانین مجلس باشند. این یعنی گوشه گوشه زوایای زندگی اجتماعی مردم و حتی برخی ابعاد زندگی خصوصی ما نیز متاثر از قوانینی است که در مجلس وتوسط نمایندگان متخب مردم وضع میشود. طبعا در موضوعی به این اهمیت که به سرنوشت کشور، مردم و فرزندانمان مربوط است، صرف نظر کردن از حق ولو به بهانه اینکه حق خودمان است و حق داریم از آن استفاده یا چشم پوشی کنیم، عاقلانه نخواهد بود. بخصوص از" حق انتخاب" که در حال حاضر تنها راه قانونی " اعمال نظر مردم در حاکمیت" به حساب می آید، نباید چشم پوشی و صرف نظر کرد. به خاطر بیاوریم که رای دادن تنها حق رای دهنگان نبوده و ما به نوعی بعنوان " ولی" کفیل فرزندان زیر 18 سال خود – که حق رای ندارند - نیز هستیم و به جای ایشان و برای سرنوشت آنان هم تصمیم می گیریم. لذا با هر نوع حساب و کتابی، عاقلانه، منطقی، به مصلحت و بهتر است که با شرکت در انتخابات، به جای چشم پوشی، بر حق خود ( حق تعیین سرنوشت و حق اعمال نظر در حاکمیت) اصرار ورزیم. مطمئنا با بی توجهی یا قهر و شرکت نکردن چیزی عوض نخواهد شد و تغییر و تحول موثر و مثبت، تنها با اعمال حق محقق خواهد شد نه رها کردن حق. به عبارت دیگر تنها با پافشاری بر" حق" میتوان به آن دست یافت و نه با چشم پوشی و انصراف! حال کلاه خود را قاضی کنیم! اگر به بعضی مسائل اعتراض داریم، از برخی عملکردها ناراضی هستیم و یا از برخی سوء مدیریتها ناخرسندیم و در هر کوی و برزن از همه چیز و همه کس انتقاد می کنیم ( که اغلب هم صحیح و وارد است) آیا خود نیز در آن دستی نداریم؟! نقش خودمان در پیش آمدن وضعی که از آن گله مندیم چیست؟ اجازه دهید فعلا یک سوزن به خودمان بزنیم تا بعد بتوانیم جوالدوز را هم به قصد دیگران برداریم! مثلا به سوء مدیریتها و اینکه به جای افراد باسواد یا متخصص و کاردان ، برخی کارها به افراد غیر متخصص سپرده میشود یا اینکه از تخصص ها در جای خود استفاده نمیشود ، اعتراض می کنیم ولی آیا خود هنگام رای دادن چنین نمی کنیم؟ آیا به افراد سرشناس و چهره های معروف و تکراری رای میدهیم یا به افراد متخصص و چهره های جدید و غیر معروف ؟ آیا کاردانی و کارآمدی را ملاک انتخاب قرار می دهیم یا شهرت و سرشناسی را؟... از بی توجهی برخی مسولین و مقامات به سرنوشت مردم انتقاد می کنیم ولی آیا انصافا خود به سرنوشت خود اهمیت می دهیم؟ تعدادی از ما که اصلا در انتخابات شرکت نمی کنیم و این یعنی بی توجهی محض به سرنوشت خود و میهنمان. حرمت اغلب رای دهندگان که رای خود را آگاهانه و با احساس مسولیت در صندوقها می ریزند، محفوظ ولی آیا برخی دیگر ازما خدای نکرده رای خود را به بده بستانهای سیاسی، تسویه حسابهای حزبی و جناحی، وعده وعیدهای پوشالی، شعارهای توخالی و حرفهای تکراری، تعصبات قومی و زبانی یا حسادتهای شخصی و بعضا حتی به یک وعده غذای چرب و شیرین نمی فروشیم؟! آیا ما واقعا با معیار صحیح رفتار می کنیم؟ به حق، توقع و انتظار داریم که ما را به حساب بیاورند در حالیکه رای و نظر خود را دست کم می گیریم. از حق خود صرف نظر می کنیم، آنوقت اتظار داریم حق ما را محفوظ دارند! لطفا کسانی این حرفها را توهین به مردم یا توجیه کاستی ها و کمبودها و یا پوشاندن اشتباهات برخی مسولین و مقامات قلمداد نکنند! بیایید با خود روراست باشیم! البته که در مسولیت مقامات و تصمیم گیران و صاحب منصبان تردیدی نیست و باید در همه حال پاسخگوی اقدامات خود هم به پیشگاه ملت و هم به دادگاه الهی باشند ، ولی آیا ما خود هیچ مسولیتی نداریم؟ فراموش نکنیم که " آنها را ما به آنجا رسانده ایم" ! و اگر ایراد و خطا و گله ایست ، اول یقه خودمان را بگیریم که از ماست که بر ماست! خود کرده را تدبیر چیست؟! پس بنا بر این، شرکت در انتخابات را چه تکلیف بدانیم و چه حق، در هر دو صورت در قبال آن مسولیم و این مسولیت هم ناظر به اصل شرکت در انتخابات است و هم ناظر به معیار و ملاک انتخاب ما. باز هم فراموش نکنیم که خداوند در کتابش که راهنمای سعادت نوع بشر است فرموده است : " همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر که خودشان سرنوشت خود را تغییر دهند." به امید عزت و اعتلای بیشتر ایران و بهروزی و سرفرازی افزونتر ایرانیان، وعده همه دوستداران ایرانزمین، روز 24 خرداد در شعب اخذ رای سراسر کشور.
[جمعه 92/3/24][ 12:16 عصر][لیلا مهریان]
[نظرات()]
|
||
[قالب وبلاگ : دبستان هوشمند] [Weblog Themes By : dabestanehoshmand] |