وبــلــاگ دبــســــتــان هــوشــمــنــد | ||
یکی از تحولات مهم تاریخ اسلام که موجی عظیم در میان مردم به وجود آورد مسئله تغییر قبله بود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه، و چند ماه بعد از هجرت در مدینه به امر خدا به سوی" بیت المقدس" نماز می خواند، ولی بعد از آن قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوی " کعبه" نماز بگذارند. در این که مدت عبادت مسلمانان به سوی بیت المقدس در مدینه چند ماه بود مفسران اختلاف نظر دارند، که از هفت ماه تا هفده ماه ذکر شده است، ولی هر چه بود در این مدت مورد سرزنش یهود قرار داشتند چرا که بیت المقدس در اصل قبله یهود بود، آنها به مسلمانان می گفتند اینان از خود استقلال ندارند و به سوی قبله ما نماز می خوانند، و این دلیل آن است که ما برحقیم. این گفتگوها برای پیامبر اسلام و مسلمانان ناگوار بود، آنها از یک سو مطیع فرمان خدا بودند، و از سوی دیگر طعنه های یهود از آنها قطع نمی شد، به همین جهت پیامبر صلی الله علیه و آله شبها به اطراف آسمان می نگریست، گویا در انتظار وحی الهی بود. مدتی از این انتظار گذشت، تا این که فرمان تغییر قبله صادر شد و در حالی که پیامبر دو رکعت نماز ظهر را در مسجد " بنی سالم" به سوی بیت المقدس خوانده بود جبرئیل مأمور شد تا بازوی پیامبر صلی الله علیه و آله را بگیرد و روی او را به سوی کعبه بگرداند. یهود از این ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شیوه دیرینه خود به بهانه جوئی و ایرادگیری پرداختند. آنها قبلا می گفتند: ما بهتر از مسلمانان هستیم، چرا که آنها از نظر قبله استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اما همین که دستور تغییر قبله از جانب خداوند صادر شد زبان به اعتراض گشودند؛ چنانکه قرآن در آیه 142 از سوره بقره می فرماید: " به زودی بعضی از سبک مغزان مردم می گویند چه چیز آنها ( مسلمانان) را از قبله ای که بر آن بودند برگردانید"؟( سیقول سفهاء من الناس ما ولیهم عن قبلتهم التی کانوا علیها). چرا اینها از قبله پیامبران پیشین، امروز اعراض نمودند؟ اگر قبله اول صحیح بود این تغییر چه معنی دارد؟ و اگر دومی صحیح است چرا سیزده سال و چند ماه به سوی بیت المقدس نماز خواندید؟! خداوند به پیامبرش دستور می دهد" به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می کند" ( قل لله المشرق و المغرب یهدی من یشاء الی صراط مستقیم). این یک دلیل قاطع و روشن در برابر بهانه جویان بود که بیت المقدس و کعبه و همه جا ملک خداست. اصلاً خدا خانه و مکانی ندارد، مهم آن است که تسلیم فرمان او باشید هر جا خدا دستور دهد به آن سو نماز بخوانید، مقدس و محترم است، و هیچ مکانی بدون عنایت او دارای شرافت ذاتی نمی باشد. و تغییر قبله در حقیقت مراحل مختلف آزمایش و تکامل است و هر یک مصداقی است از هدایت الهی، اوست که انسانها را به صراط مستقیم رهنمون می شود. خداوند در آیه بعد می فرماید: "و کذلک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و ان کانت لکبیرة الا علی الذین هدی الله و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرؤف رحیم."( بقره/143) همان گونه ( که قبله شما یک قبله میانه است) شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم ( در حد اعتدال که میان افراط و تفریط هستید) تا گواه بر مردم باشید و پیامبرهم گواه بر شما؛ و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن بودی تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند از آنها که به جاهلیت باز می گردند مشخص شوند؛ اگرچه این جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده دشوار بود ( این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق صحیح بوده) و خدا هرگز ایمان( نماز) شما را ضایع نمی گرداند، زیرا خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است. امت وسط در آیه مورد بحث به قسمتی از فلسفه و اسرار تغییر قبله اشاره شده است. نخست می فرماید: همانگونه ( که قبله شما یک قبله میانه است) شما را نیز یک امت میانه قرار دادیم ( و کذلک جعلناکم امة وسطاً). امتی که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه. اما چرا قبله مسلمانان، قبله میانه است؟ زیرا مسیحیان تقریباً به سمت مشرق می ایستادند به خاطر این که بیشتر ملل مسیحی در کشورهای عربی زندگی می کردند و برای ایستادن به سوی محل تولد عیسی که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان محسوب می شد؛ ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر می بردند رو به سوی بیت المقدس که برای آنان تقریباً در سمت غرب بود می ایستادند، و به این ترتیب نقطه غرب قبله آنان بود. اما" کعبه" که نسبت به مسلمانان آن روز( مسلمانان مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت، یک خط میانه محسوب می شد. به هر حال گویا قرآن می خواهد رابطه ای میان همه برنامه های اسلامی ذکر کند و آن این که نه تنها قبله مسلمانان یک قبله میانه، است که تمام برنامه هایشان این ویژگی را داراست. سپس اضافه می کند:" هدف این بود که شما گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما باشد"( لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً). تعبیر به " گواه بودن" امت اسلامی بر مردم جهان، و همچنین " گواه بودن" پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به مسلمانان، ممکن است اشاره به اسوه و الگو بودن، بوده باشد، چرا که گواهان و شاهدان را همیشه از میان افراد نمونه انتخاب می کنند. یعنی شما با داشتن این عقاید و تعلیمات، امتی نمونه هستید همانطور که پیامبر در میان شما یک فرد نمونه است. شما با عمل و برنامه خود گواهی می دهید که یک انسان می تواند هم مرد دین باشد و هم مرد دنیا؛ در عین اجتماعی بودن جنبه های معنوی و روحانی خود را کاملاً حفظ کند، شما با این عقاید و برنامه ها گواهی می دهید که دین و علم، دنیا و آخرت، نه تنها تضادی با هم ندارند بلکه یکی در خدمت دیگری است. سپس به یکی دیگر از اسرار تغییر قبله اشاره می کند و می گوید:" ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن بودی ( بیت المقدس) تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از رسول خدا پیروی می کنند از آنها که به جاهلیت باز می گردند باز شناخته شوند"( و ما جعلنا القبلة التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه). قابل توجه این که نمی گوید:" تا افرادی که از تو پیروی می کنند" بلکه می گوید:" تا افرادی که از رسول خدا پیروی می کنند" اشاره به این که تو رهبر و فرستاده خدایی، و به همین جهت باید در همه کار تسلیم فرمان تو باشند، قبله که سهل است، اگر پیامبر مافوق آن نیز دستور دهد بهانه گیری در آن، دلیل بر حفظ خلق و خوی دوران شرک و بت پرستی است. جمله" ممن ینقلب علی عقبیه" که در اصل به معنی برگشتن روی پاشنه پا، است اشاره به ارتجاع و بازگشت به عقب دارد. سپس اضافه می کند:" اگر چه این کار جز برای کسانی که خداوند هدایتشان کرده دشوار بود"( و ان کانت لکبیرة الا علی الذین هدی الله). آری تا هدایت الهی نباشد، آن روح تسلیم مطلق در برابر فرمان او فراهم نمی شود، مهم این است که انسان چنان تسلیم باشد که نه تنها در اجرای این گونه فرمان ها احساس سنگینی و سختی ننماید، بلکه چون از ناحیه او است در کامش شیرین تر از عسل باشد. و از آنجا که دشمنان وسوسه گر یا دوستان نادان، فکر می کردند با تغییر قبله ممکن است اعمال و عبادات سابق ما باطل باشد، واجر ما بر باد رود، درآخر آیه اضافه می کند:" خدا هرگز ایمان( نماز) شما را ضایع نمی گرداند، زیرا خداوند نسبت به همه مردم رحیم و مهربان است"( و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرؤف رحیم). دستورهای او همچون نسخه های طبیب است یک روز این نسخه نجات بخش است، و روز دیگر نسخه دیگر، هر کدام در جای خود نیکوست، و ضامن سعادت و تکامل؛ بنابراین تغییر قبله نباید هیچگونه نگرانی برای شما نسبت به نمازها و عبادات گذشته یا آینده ایجاد نماید که همه آنها صحیح بوده و هست. اسرار تغییر قبله تغییر قبله از بیت المقدس به خانه کعبه برای همه سؤال انگیز بود. آنها که گمان می کردند هر حکمی باید ثابت باشد می گفتند اگر می بایست ما به سوی کعبه نماز بخوانیم چرا از همان روز اول نگفتند؟ و اگر بیت المقدس مقدم بود که قبله انبیاء پیشین محسوب می شد چرا تغییر یافت؟ دشمنان نیز میدان وسیعی برای سمپاشی یافتند، شاید می گفتند: او در آغاز متوجه قبله پیامبران گذشته شد، اما پس از پیروزی هایش نژادپرستی بر او غلبه نمود و آن را به قبله قوم خود تبدیل کرد! یا می گفتند: او برای جلب توجه یهود و مسیحیان، نخست بیت المقدس را پذیرفت، هنگامی که مؤثر نیفتاد آن را تبدیل به " کعبه" کرد. بدیهی است این وسوسه ها آن هم در جامعه ای که هنوز نور علم و ایمان زوایایش را روشن نساخته بود، و رسوبات دوران شرک و بت پرستی هنوز در آن وجود داشت، چه نگرانی و اضطرابی ایجاد می کند. لذا قرآن صریحاً در آیه فوق می گوید: این یک آزمایش بزرگ برای مشخص شدن موضع مؤمنان و مشرکان بود. بعید نیست یکی از علل مهم تغییر قبله مسأله زیر باشد: از آنجا که خانه کعبه در آن زمان کانون بتهای مشرکان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً به سوی بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند. اما هنگامی که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملتی دادند و صفوف آنها از دیگران کاملاً مشخص شد، دیگر ادامه این وضع ضرورت نداشت. در این هنگام به سوی کعبه قدیمی ترین مرکز توحید و پرسابقه ترین کانون انبیاء بازگشتند. بدیهی است هم نماز خواندن به سوی بیت المقدس برای آنها که خانه کعبه را سرمایه معنوی نژاد خود می دانستند مشکل بود، و هم بازگشت به سوی کعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت کردن به قبله نخست. مسلمانان به این وسیله در بوته آزمایش قرار گرفتند، تا آنچه از آثار شرکت در وجودشان است در این کوره داغ بسوزد، و پیوندهای خود را از گذشته شرک آلودشان ببرند و روح تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا گردد. اصولاَ خداوند لامکان است، پس قبله رمزی است برای وحدت صفوف و احیای خاطره ها ی توحیدی، و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و شکستن بتهای تعصب و لجاجت و خودخواهی است. همه جا رو به سوی کعبه کنید "قد نری تقلب وجهک فی السماء فلنولینک قبلة ترضها فول وجهک شطرالمسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره و انّ الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم و ما الله بغافل عما یعملون." (بقره/144) نگاههای انتظار آمیز تو را به سوی آسمان ( برای تعیین قبله نهائی) می بینیم، اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، باز می گردانیم، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن، و هر جا باشید روی خود را به جانب آن بگردانید، و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده به خوبی می دانند این فرمان حقی است که از جانب پروردگارشان صادر شده ( و در کتابهای خود خوانده اند که پیغمبر اسلام به سوی دو قبله نماز می خواند) و خداوند از اعمال آنها( در مخفی داشتن آیات) غافل نیست. همانگونه که قبلاً اشاره شد، بیت المقدس قبله نخستین و موقت مسلمانان بود، لذا پیامبر صلی الله علیه و اله انتظار می کشید که فرمان تغییر قبله صادر شود، به خصوص این که یهود پس از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه این موضوع را دستاویز خود قرار داده بودند، و مرتباً مسلمانان را سرزنش می کردند که اینها استقلالی از خود ندارند اینها پیش از آن که ما به آنها یاد دهیم اصلا از امر قبله سردر نمی آوردند! قبول قبله ما دلیل بر قبول مذهب ماست! و مانند اینها... در آیه مورد بحث به این امر اشاره شده و فرمان تغییر قبله در آن صادر گردیده است:" ما نگاههای انتظارآمیز تو را به آسمان( مرکز نزول وحی) می بینیم"( قد نری تقلب وجهک فی السماء). "اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن راضی خواهی بود باز می گردانیم"( فلنولینک قبلة ترضها). "هم اکنون صورت خود را به سوی مسجد الحرام و خانه کعبه باز گردان" ( فول وجهک شطرالمسجد الحرام) نه تنها در مدینه، "هر جا باشید، روی خود را به سوی مسجد الحرام کنید" ( و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره). می دانیم این تغییر قبله - طبق روایات - در حال نماز ظهر بود، و در یک لحظه حساس و چشمگیر انجام گرفت، پیک وحی خداوند بازوان پیامبر صلی الله علیه و آله را گرفت و از بیت المقدس به سوی کعبه بر گردانید، و فوراً مسلمانان صفوف خود را تغییر دادند، حتی در روایتی می خوانیم که زنها جای خود را به مردان و مردان جای خود را به زنان دادند (باید توجه داشت که بیت المقدس تقریباً در سمت شمال بود، در حالی که کعبه درست در سمت جنوب قرار داشت). تغییر قبله یکی از نشانه های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود که در کتب پیشین ذکر شده بود؛ چه یهودیان خوانده بودند که او به سوی دو قبله نماز می خواند " یصلی الی القبلتین". لذا در آیه فوق بعد از این فرمان اضافه می کند: "کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده است، می دانند این فرمان حقی است از ناحیه پروردگارشان" (وان الذین اوتوا الکتاب لیعلمون انه الحق من ربهم). به علاوه همین امر که پیامبر اسلام تحت تأثیر عادات محیط خود قرار نگرفت و کعبه را که مرکز بت ها و مورد علاقه عموم عرب بود در آغاز کنار گذاشت، و قبله یک اقلیت محدود را به رسمیت شناخت خود دلیلی بر صدق دعوت او و الهی بودن برنامه هایش به شمار می رفت. و در پایان اضافه می کند: "خداوند از اعمال آنها غافل نیست" (و ما الله بغافل عما یعملون). یعنی آنها به جای این که تغییر قبله را به عنوان یک نشانه صدق او که در کتب پیشین آمده معرفی کنند، حقیقت را کتمان کردند و به عکس برسر آن جنجال به راه انداختند؛ خدا، هم از اعمالشان و هم از نیاتشان آگاه است. انتظار دردناک! از آیه ی فوق، استفاده می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه خاصی به کعبه داشت و انتظار آن را می کشید که فرمان قبله بودن آن صادر گردد. علت این امر را باید درعلاقه شدید پیامبر صلی الله علیه و آله به ابراهیم علیه السلام و آثار او جستجو کرد؛ از این گذشته "کعبه" قدیمی ترین خانه توحید بود، او می دانست که "بیت المقدس" قبله موقتی مسلمانان است، و آرزو داشت قبله اصلی و نهایی زودتر تعیین گردد. اما از آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله تسلیم فرمان خدا بود، حتی این تقاضا را بر زبان نیاورد، تنها نگاه های انتظار آمیزش به آسمان نشان می داد که او عشق و شوق شدیدی در دل دارد. ضمناً تعبیر به "آسمان" شاید به خاطر این باشد که "فرشته ی وحی" از طرف بالا بر او نازل می شد و گرنه نه خداوند مکانی دارد، و نه وحی او محل معینی. خطاب همگانی بدون شک خطابات قرآن ولو در ظاهر متوجه پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، مفهوم عامی دارد که شامل همه مسلمانان می شود (جز موارد معدودی که دلیل بر اختصاص آن به پیامبر صلی الله علیه و آله در دست داریم). اکنون این سؤال پیش می آید که چرا خداوند متعال در آیه فوق یک بار به پیامبرصلی الله علیه و آله دستور می دهد که رو به سوی مسجد الحرام نماز بخواند، و یکبار همه مؤمنان را مخاطب ساخته؟ این تکرار ممکن است به این دلیل باشد که مسأله ی تغییر قبله یک مسأله ی جنجالی و پر سر و صدا بود، و امکان داشت. به خاطر جنجال ها و سمپاشی ها، ذهن افراد تازه مسلمان مشوب گردد، و به عذر این که خطاب "فول وجهک" مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله است از زیر بار نماز خواندن به جانب کعبه شانه خالی کنند، لذا خداوند بعد از این خطاب مخصوص، یک خطاب عام متوجه همه مسلمانان کرد تا تأکید کند که این تغییر قبله به هیچ وجه یک امر خصوصی نیست بلکه برای عموم مسلمانهاست. آیا تغییر قبله به خاطر خشنودی پیامبر بود؟ جمله ی "قبلة ترضاها" ( قبله ای که از آن خشنود شوی) ممکن است این توهم را ایجاد کند که این تغییر به خاطر خشنودی پیامبر صورت گرفت، ولی این توهم با توجه به این نکته از میان می رود که بیت المقدس، قبله موقت بود، و پیامبر صلی الله علیه وآله انتظار اعلام قبله نهایی را می کشید که با صدور فرمان آن از یک سو زبان طعن یهود از مسلمانان قطع می شد، و از سوی دیگر موجبات علاقه مندی بیشتری در مردم حجاز که توجه خاصی به کعبه داشتند برای پذیرش آیین اسلام فراهم می شد. ضمناً اعلام قبله نخستین نیز این اثر را داشت که اسلام را از این که یک آیین نژادی باشد جدا کرد، به علاوه قلم بطلان بر بت های بت پرستان که در کعبه قرار داشتند کشید. کعبه مرکز یک دایره بزرگ اگر کسی از بیرون کره زمین به صفوف نماز مسلمانان که رو به سوی کعبه نماز می خوانند بنگرد، دوایر متعددی رامی بیند که یکی در درون دیگری قرار گرفته تا به کانون اصلی که نقطه کعبه است می رسد، و وحدت و مرکزیت آن را مشخص می سازد. بدون شک فرم ظاهری این قبله بسیار الهام بخش است و جالب این که توجه خاص مسلمانان به تعیین سمت کعبه، سبب شد که علم هیئت و جغرافیا در آغاز اسلام در میان مسلمانان به سرعت رشد کند، زیرا محاسبه سمت قبله در نقاط مختلف روی زمین بدون آشنایی با این علوم امکان نداشت. "و لئن اتیت الذّین اوتوا الکتاب بکلّ ایةً ما تبعوا قبلتک و ما انت بتابعٍ قبلتهم و ما بعضهم بتابعٍ قبلة بعضٍ و لئن اتّبعت اهواءهم من بعد ما جاءک من العلم انّک اذاً لمن الظّالمین."(بقره/145) سوگند که اگر هر گونه آیه (و نشانه و دلیلی) برای (این گروه) از اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد، و تو نیز هیچگاه از قبله آنان پیروی نخواهی نمود ( آنها نباید تصور کنند که بار دیگر تغییر قبله امکان پذیر است) و هیچ یک از آنها پیروی از قبله دیگری نمی کنند، و اگر تو پس از این آگاهی متابعت هوس های آنها کنی مسلماً از ستمگران خواهی بود. آنها به هیچ قیمت راضی نمی شوند در تفسیر آیه قبل خواندیم که اهل کتاب می دانستند تغییر قبله از بیت المقدس به سوی کعبه نه تنها ایرادی بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیست، بلکه از جمله نشانه های حقانیت اوست زیرا در کتابهای خود خوانده بودند پیامبر موعود به سوی دو قبله نماز می خواند ولی تعصب ها نگذاشت آنها حق را بپذیرند. اصولاً انسان تا زمانی که روی مسایل تصمیم گیری قبلی نکرده باشد، قابل تفاهم است و می توان با دلیل و منطق یا ارائه معجزات، عقیده او را تغییر داد و حقیقتی را برای او اثبات نمود. اما هنگامی که موضع خود را قبلاً به طور قطع مشخص کرده باشد، مخصوصاً در مورد افراد متعصب و نادان، چنین کسانی را به هیچ قیمت نمی توان تغییر داد. لذا قرآن در آیه مورد بحث با قاطعیت می گوید: "سوگند که اگر هر گونه آیه و نشانه و دلیلی برای (این گروه از) اهل کتاب بیاوری از قبله تو پیروی نخواهند کرد"(و لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب بکل آیة ما تبعوا قبلتک). بنابراین خود را خسته مکن که آنها به هیچ قیمت تسلیم حق نخواهند شد، چرا که روح حقیقت جویی در آنها مرده است. متأسفانه همه پیامبران الهی با این گونه افراد روبرو بوده اند که یا از ثروتمندان بانفوذ بودند، یا دانشمندان منحرف و دنیا پرست، و یا عوام جاهل و متعصب!. و اضافه می کند: "تو نیز هرگز تابع قبله آنها نخواهی شد"(و ما انت بتابع قبلتهم). یعنی اگر آنها تصور می کنند با این قال و غوغاها بار دیگر قبله مسلمانان تغییر خواهد کرد کور خوانده اند، این قبله همیشگی و نهایی مسلمین است. و این تعبیر در واقع یکی از طرق پایان دادن به جنجال های مخالفین است که انسان با قاطعیت بایستد و نشان دهد با این سر و صداها در مسیر خود هیچگونه دگرگونی ایجاد نخواهد کرد. سپس می افزاید: و آنها نیز آنچنان در عقیده خود متعصبند که "هیچ یک از آنها پیرو قبله دیگری نیست"(و ما بعضهم بتابع قبلة بعض). نه یهود از قبله نصارا پیروی می کنند و نه نصارا از قبله یهود. و باز برای تأکید و قاطعیت بیشتر به پیامبر اخطار می کند که "اگر پس از این آگاهی که از ناحیه خدا به تو رسیده تسلیم هوسهای آنان شوی و از آن پیروی کنی مسلماً از ستمگران خواهی بود"(و لئن اتبعت اهوائهم من بعد ماجائک من العلم انک اذاً لمن الظالمین). در قرآن نظیراین گونه خطاب ها که به صورت قضایای شرطیه است نسبت به پیامبر مکرر دیده می شود و هدف آن در واقع سه چیز است: نخست این که همگان بدانند در قوانین الهی هیچگونه تبعیض و تفاوتی در میان مردم نیست، و حتی پیامبران نیز مشمول این قوانین هستند. بنابراین اگر به فرض محال، پیامبر صلی الله علیه وآله هم انحرافی از حق پیدا کند، مشمول کیفر پروردگار خواهد شد، هر چند چنین فرضی در مورد پیامبران با آن ایمان و علم سرشار و مقام تقوا و پرهیزکاری امکان پذیر نیست (و به اصطلاح قضیه شرطیه دلالت بر وجود شرط نمی کند). دیگر این که سایر مردم حساب خود را کاملاً برسند و بدانند جایی که پیامبر چنین است آنها چگونه مراقب مسئولیت های خویش باشند، و هرگز نباید تسلیم تمایلات انحرافی دشمنان و جار و جنجال های آنها شوند. سوم این که روشن شود پیامبر نیز از خود اختیار هیچ گونه تغییر و دگرگونی در احکام خدا ندارد و به اصطلاح چنان نیست که بشود با او کنار بیایند و سازش کنند، بلکه او هم بنده ای است سر برفرمان پروردگار. احکامی در باب قبلهمواردى که رو به قبله بودن واجب است در پنج مورد رعایت قبله لازم است که آنها عبارت اند از: نمازهاى واجب و قضاى نمازهاى روزانه و نماز احتیاط و قضاى اجزاى فراموش شده و همچنین نمازهاى مستحبى،اگر بخواهد آنها را در حال استقرار بدن بخواند؛ اما در دو مورد رعایت قبله لازم نیست: 1- در سجده سهو ( البته احتیاط مستحب آن است که رو به قبله باشد). 2- در نمازهاى مستحبى در صورتى که بخواهد در حال راه رفتن یا هنگام حرکت وسیله نقلیه، نماز بخواند. [شنبه 92/3/4][ 6:18 عصر][لیلا مهریان]
[نظرات()]
|
||
[قالب وبلاگ : دبستان هوشمند] [Weblog Themes By : dabestanehoshmand] |